۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱

گرنه یک گل چون گل روی تو در گلزار نیست
ناله ی بلبل چرا چون ناله ی من زار نیست

بر سر بالینم آوقت نگاه واپسین
تا بدانی جان سپردن آنچنان دشوار نیست

گو هوای عشق بازی راز سر بیرون کند
هر که او را طالعی چون طالع اغیار نیست

تا به کی بیدار خواهی بود دانی چشم من؟
تا که چشم بخت من چون چشم من بیدار نیست

تار چشمم گشته جاری اشک پی در پی (سحاب)
خلق را اندیشه ی این آه آتشبار نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.