۱۶۶ بار خوانده شده
در دلم خار غم خلیده ی اوست
پشتم از بار دل خمیده ی اوست
تیغ کین هر زمان کشیده ی اوست
صید دلها بخون طپیده ی اوست
دل من یا تنور پیره زن است
کآتش آه، آب دیده ی اوست
شهد مهر آنکه کام او بخشد
کام زهر آنکه غم چشیده ی اوست
آنکه آن چاک پیرهن دارد
جامه ی صبر من دریده ی اوست
نگه او بجان و دل بی رحم
چکنم دل از او و دیده ی اوست
رام کس نیست چشم و حشی او
آخر این آهوی رمیده ی اوست
این رخ دلربا (سحاب) کز او
خلقی از جان طمع بریده ی اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پشتم از بار دل خمیده ی اوست
تیغ کین هر زمان کشیده ی اوست
صید دلها بخون طپیده ی اوست
دل من یا تنور پیره زن است
کآتش آه، آب دیده ی اوست
شهد مهر آنکه کام او بخشد
کام زهر آنکه غم چشیده ی اوست
آنکه آن چاک پیرهن دارد
جامه ی صبر من دریده ی اوست
نگه او بجان و دل بی رحم
چکنم دل از او و دیده ی اوست
رام کس نیست چشم و حشی او
آخر این آهوی رمیده ی اوست
این رخ دلربا (سحاب) کز او
خلقی از جان طمع بریده ی اوست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.