۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰

در دلم خار غم خلیده ی اوست
پشتم از بار دل خمیده ی اوست

تیغ کین هر زمان کشیده ی اوست
صید دلها بخون طپیده ی اوست

دل من یا تنور پیره زن است
کآتش آه، آب دیده ی اوست

شهد مهر آنکه کام او بخشد
کام زهر آنکه غم چشیده ی اوست

آنکه آن چاک پیرهن دارد
جامه ی صبر من دریده ی اوست

نگه او بجان و دل بی رحم
چکنم دل از او و دیده ی اوست

رام کس نیست چشم و حشی او
آخر این آهوی رمیده ی اوست

این رخ دلربا (سحاب) کز او
خلقی از جان طمع بریده ی اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.