هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر احساسات شاعر درباره گذر زمان، فراق از یار، و آرزوی وصال است. شاعر از رسیدن فصل دی و تغییرات طبیعت به عنوان نمادی از گذر عمر و دوری از معشوق یاد می‌کند و درد فراق را با اشاره به داستان‌های عاشقانه مانند شیرین و فرهاد و لیلی و مجنون مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به داستان‌های عاشقانه کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چندان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۱۶

ساقی بیار باده که ایام دی رسید
گر دی رسید شکر خدا را که می رسید

تا کی درنگ می به قدح کن زخم ببین
انگور رفت کی به خم و باده کی رسید

یار آمد و رقیب رسید از قفای او
آمد اگر چه عمر اجل هم ز پی رسید

آمد بهار و رفت بهار من از کنار
یعنی بهار عمر مرا فصل دی رسید

دامان وصل وی نرسد گر بدست من
گیرم که پای من به سر کوی وی رسید

شیرین و لیلی است چو مطلب دگر چه سود
خسرو به ار من آمد و مجنون به حی رسید

مائیم و شوق او که به سر منزل وصال
هر کس که کرد مرحله ی شوق طی رسید

چون من (سحاب) زار چرا نالد این قدر
گرنه حدیث درد دل من به نی رسید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.