هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات خود درباره معشوق و ناگفتههای دلش سخن میگوید. او از این که معشوق به جای شنیدن حرفهایش، از دیگران میگوید، ناراحت است و نمیخواهد با او سخن بگوید. همچنین، شاعر از این که راز دلش را فاش میکنند، شکایت دارد و از توصیف معشوق به دیگران گله میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۱۸
که با آن شاه خوبان شمه ای از حال من گوید
به ماه مصر حال ساکن بیت الحزن گوید
ز بس گوید حدیث غیر اگر حرفی بمن گوید
نمی خواهم که آن شیرین زبان با من سخن گوید
به من هر گه رسد ز آن پیش کآرم شکوه ی بر لب
سخنهایی که باید من بگویم او به من گوید
نگویم تا به آن نا مهربان راز دل خود را
همان ناگفته در هر محفل و هر انجمن گوید
به سوی دام مرغان چمن بیخود روند از بس
زمن وصف گرفتاری به مرغان چمن گوید
رود نام بت و افسانه ی بتخانه از یادش
زوصف آن بت ار کس شمه ای با برهمن گوید
(سحاب) آن لعل لب و آن در دندان را ستم باشد
که لعل بدخشان خواند و در عدن گوید
به ماه مصر حال ساکن بیت الحزن گوید
ز بس گوید حدیث غیر اگر حرفی بمن گوید
نمی خواهم که آن شیرین زبان با من سخن گوید
به من هر گه رسد ز آن پیش کآرم شکوه ی بر لب
سخنهایی که باید من بگویم او به من گوید
نگویم تا به آن نا مهربان راز دل خود را
همان ناگفته در هر محفل و هر انجمن گوید
به سوی دام مرغان چمن بیخود روند از بس
زمن وصف گرفتاری به مرغان چمن گوید
رود نام بت و افسانه ی بتخانه از یادش
زوصف آن بت ار کس شمه ای با برهمن گوید
(سحاب) آن لعل لب و آن در دندان را ستم باشد
که لعل بدخشان خواند و در عدن گوید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.