هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناملایمات و جفاهای زمانه شکایت میکند و بیان میکند که فلک و سپهر برخلاف میل انسانها عمل میکنند. او از مهربانیهای ظاهری فلک که به هلاک فرد میانجامد، گلایه دارد و اشاره میکند که تنها راه نجات، دوری از اهل زمان و پناه بردن به درگه پیر مغان است. همچنین، شاعر از بدگمانیهای ناشی از اظهار شوق دیگران و آزارهای عمدی تحت عنوان امتحان سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۴
با من فلک هزار جفا هر زمان کند
آری سپهر آنچه تو خواهی همان کند
با هر که مهربان شود او را کند هلاک
زین ره مگر فلک به منش مهربان کند
ز آسیب حادثات زمان آنزمان کسی
دوری کند که دوری از اهل زمان کند
باید فراق روی تو را خواست ز آسمان
چون بر خلاف خواهش کس آسمان کند
خوش آن که دولت ابدی رو کند به او
یعنی که رو به درگه پیر مغان کند
پیش تو مدعی کند اظهار شوق من
شاید به این وسیله تو را بدگمان کند
آزار من بقصد جفا می کند (سحاب)
اما بهانه این که مرا امتحان کند
آری سپهر آنچه تو خواهی همان کند
با هر که مهربان شود او را کند هلاک
زین ره مگر فلک به منش مهربان کند
ز آسیب حادثات زمان آنزمان کسی
دوری کند که دوری از اهل زمان کند
باید فراق روی تو را خواست ز آسمان
چون بر خلاف خواهش کس آسمان کند
خوش آن که دولت ابدی رو کند به او
یعنی که رو به درگه پیر مغان کند
پیش تو مدعی کند اظهار شوق من
شاید به این وسیله تو را بدگمان کند
آزار من بقصد جفا می کند (سحاب)
اما بهانه این که مرا امتحان کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.