هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌مهری معشوق و دردهای عاشقانه می‌نالد و بیان می‌کند که حتی در صورت نبودن نشانه‌های مادی عشق، حاضر است جان خود را فدا کند. همچنین، او از رشک دیگران و بی‌عدالتی در جهان شکایت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و شکایت از بی‌عدالتی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲۵

نثارت جان کنم گر زر نباشد
اشارت کن گرت باور نباشد

جهان از آتش آهم بسوزد
اگر از آب چشمم تر نباشد

نباشد ماه من بی مهر چندان
اگر بی مهری اختر نباشد

به زیر تیغ نالم تا نیاید
که عیشی زین مرا خوش تر نباشد

کشی بی جرم خلقی را و دانی
سئوالی از تو در محشر نباشد

غم هجرم ز درد رشک اغیار
نباشد بیش اگر کمتر نباشد

نمیرد تا (سحاب) از دست جورت
تو را از حال او باور نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.