هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند فقر، عشق، ایمان، کفر و عرفان سخن می‌گوید. شاعر از حالات روحی و معنوی خود و دیگران صحبت می‌کند و به مفاهیمی مانند عشق الهی، فقر معنوی و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند. در این شعر، شاعر از تحولات درونی و سفر معنوی خود و دیگران سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، ایمان و کفر می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۲

بار دگر پیر ما مفلس و قلاش شد
در بن دیر مغان ره زن اوباش شد

میکدهٔ فقر یافت خرقهٔ دعوی بسوخت
در ره ایمان به کفر در دو جهان فاش شد

زآتش دل پاک سوخت مدعیان را به دم
دردی اندوه خورد عاشق و قلاش شد

پاک بری چست بود در ندب لامکان
کم زن و استاد گشت حیله گر و طاش شد

لاشهٔ دل را ز عشق بار گران برنهاد
فانی و لاشییء گشت یار هویداش شد

راست که بنمود روی آن مه خورشید چهر
عقل چو طاوس گشت وهم چو خفاش شد

وهم ز تدبیر او آزر بت‌ساز گشت
عقل ز تشویر او مانی نقاش شد

چون دل عطار را بحر گهربخش دید
در سخن آمد به حرف ابر گهرپاش شد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.