۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹

چون من هر کس که از جان سیر باشد
به زودی گر بمیرد دیر باشد

چه کوشم در خلاص دل همان به
که این دیوانه در زنجیر باشد

اگر مبهم بماند آیه ی نور
مه روی تواش تفسیر باشد

سیه تر کرد روزم تا بدانم
اثر در ناله ی شب گیر باشد

قدح سهل است خوش باشد ز دستش
اگر خنجر و گر شمشیر باشد

جوانی دیده ام کز هر که بینی
برد دل گر جوان ور پیر باشد

به عالم عاشقی چون من نیابی
اگر عشق تو عالم گیر باشد

نه چندان یافت ملک دل خرابی
که دیگر قابل تعمیر باشد

بجز وصلش (سحابا) هر مرادی
شود حاصل اگر تقدیر باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.