هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر امیدواری و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، مانند باغ خلد، سدره و طوبی، مرغ دل، و دام و دانه، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او معشوق را منبع امید و آرامش خود می‌داند و از ناامیدی و محال بودن وصال نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۳۲

امیدواری من در جهان وصال تو باشد
به نا امیدی من تا چه در خیال تو باشد

به باغ خلد گلی چون رخت کجاست گرفتم
که قد سدره و طوبی به اعتدال تو باشد

بگو چه گونه تو ای مرغ دل ز گوشه بامش
کنی اگر به مثل قوتی به بال تو باشد

برای صید دل من بدام و دانه چه حاجت
که دام و دانه ی آن مرغ زلف و خال تو باشد

نه شبنم است که بینی نشسته بر گل سوری
خوئیست اینکه برویش زانفعال تو باشد

به باغ دل بنشاندم بسی نهال و درختی
که بی ثمر بود ای آرزو نهال تو باشد

تو را (سحاب) در اندیشه بود باز فلک را
چه خنده ها که بر اندیشه ی محال تو باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.