هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید و از درد هجران و ناکامی در عشق شکایت می‌کند. او به آزادی و رهایی اشاره می‌کند که پیش از عشق وجود داشته، اما اکنون در دام عشق گرفتار شده است. شاعر از هوش و ذکاوت خود می‌گوید که گویی توسط نیکان ربوده شده، اما نمی‌تواند مشخص کند چه کسی بوده است. او از تلاش‌های بی‌ثمر برای وصال معشوق و رنج‌های ناشی از هجران می‌نالد. همچنین، به رفتارهای ریاکارانه و فریب عوام اشاره می‌کند و در پایان از ضربه‌ای که خورده ولی کاری از پیش نبرده، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ناکامی‌های عاطفی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند ریاکاری و فریب نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۳

دانی که از کیم می وصلت به جام بود
زآن پیشتر که از می و معشوق نام بود

آزادیش کجا و رهایی کدام بود
تا بود جای مرغ دلم کنج دام بود

دانم که هوش من یکی از نیکوان ربود
اما نه آن قدر که بگویم کدام بود

گفتم رسم به وصل تو اما نشد نصیب
بودم به دل خیال خوشی لیک خام بود

چون من چرا رقیب نشد مبتلای هجر
با هر کس از فلک ز پی انتقام بود

صد ره خواص طاعت پنهان فزون تر است
مقصود شیخ اگر نه فریب عوام بود

کاری نگشت بر تنم آن خنجری که زد
لطفی (سحاب) کرد ولی ناتمام بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.