هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که از عشق نافرجام، درد دوری، و رنجهای عاطفی سخن میگوید. شاعر از زلف یار، قاتل دل، و زخمهای عشق یاد میکند و آرزوهای بربادرفته و حسرتهایش را بیان مینماید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'قاتل' و 'زخم' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۳۸
بی بند کجا پای دل من بگذارد
زلفی که تو را بند به گردن بگذارد
خواهم که روم یک دو سه گام از پی قاتل
گر حسرت در خاک طپیدن بگذارد
شاید عوض مرهم اگر خنجر جورت
صد منتم از زخم تو بر تن بگذارد
خور بهر تماشای وثاق تو عجب نیست
چون شیشه اگر چشم به روزن بگذارد
آه دل فرهاد زرشک شکر آخر
داغی به دل شاهد ار من بگذارد
حیف است برد غیر به خاک آرزویش را
گامی به سرش گردم مردن بگذارد
از سوز دلم نیست (سحاب) آگه و ترسم
دستی ز ترحم به دل من بگذارد
زلفی که تو را بند به گردن بگذارد
خواهم که روم یک دو سه گام از پی قاتل
گر حسرت در خاک طپیدن بگذارد
شاید عوض مرهم اگر خنجر جورت
صد منتم از زخم تو بر تن بگذارد
خور بهر تماشای وثاق تو عجب نیست
چون شیشه اگر چشم به روزن بگذارد
آه دل فرهاد زرشک شکر آخر
داغی به دل شاهد ار من بگذارد
حیف است برد غیر به خاک آرزویش را
گامی به سرش گردم مردن بگذارد
از سوز دلم نیست (سحاب) آگه و ترسم
دستی ز ترحم به دل من بگذارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.