هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان دردها و رنج‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از بی‌وفایی معشوق، ناکامی‌های عشق و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. همچنین، به مقایسه‌ای بین عشق خود و داستان‌های عاشقانه‌ی معروف مانند خسرو و شیرین اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاهی غمگین است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و اشارات ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۴۰

هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد
آسمان کآن بت بیداد گر امداد نکرد

دل ز من یاد بدام تو چو افتاد نکرد
یافت ذوقی که زمحرومی من یاد نکرد

تا نپرداخت به ویرانه ی دلها غم تو
کشور حسن تو را این همه آباد نکرد

بهر آرایش رخسار تو آن ماشطه کیست
کآمد و شرمی از آن حسن خدا داد نکرد

وصل شیرین اثر طالع و بس، ورنه چکار
کرد خسرو به ره عشق که فرهاد نکرد

من به جان بنده ی آن خواجه که بابنده ی خویش
کرد اگر هر ستم از بندگی آزاد نکرد

آگه از قوت بازوی تو ای عشق نشد
تا کسی پنجه به سر پنجه ی فولاد نکرد

گر چه چون صید رمیده است دو چشم تو ولی
آنچه این صید کند ناوک صیاد نکرد

تا سپهرش نکند فکر غم تازه (سحاب)
هرگز اندیشه ی شادی دل ناشاد نکرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.