هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق و دل‌بستگی به او سخن می‌گوید. او خود را سگ کوی دلبر می‌خواند که به کمند وفا قلاده شده است و هر که جز کوی دوست را قبله خود کند، طاعتش بیهوده است. شاعر همچنین از تأثیر نقش معشوق بر دلش می‌گوید که آرزوی دو جهان را از دل او زدوده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند "سگ کوی دلبری" نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۱۴۱

لب لعلت چو میل باده کند
نشئه باده را زیاده کند

من سگ کوی دلبری که مرا
به کمند وفا قلاده کند

هر که جز کوی دوست قبله ی اوست
طاعت خویش را اعاده کند

نقش روی تو صفحه ی دل را
ز آرزوی دو کون ساده کند

فارغ از جورت آنکه همچو (سحاب)
جان نثار تو دل نداده کند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.