هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات غمگین و تنهایی شاعر است که خود را به غریبی دور از وطن تشبیه میکند. او از اشکهایش میگوید که بر مزارش میریزد و از شمعی سخن میگوید که نمیداند از کدام انجمن آمده است. شاعر همچنین به رقیبان و سخنان آنها اشاره میکند و از پیمانه و ساقی پیمانشکن یاد میکند. در پایان، شاعر از شرمندگی سحاب در برابر قد و رخسار معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۴۳
هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد
یا رب ز پی اشک که آید به مزارم
شمعی که ندانم ز کدام انجمن آمد
باید ز رقیبان سخنی گفت به ناچار
تا لعل سخن گستر او در سخن آمد
پیمانه پی تو به بسی بشکنم اما
وقتی که ز پی ساقی پیمان شکن آمد
شرمنده (سحاب) از قدو رخسار تو گردد
هر جا به میان قصه ی سرو و سمن آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد
یا رب ز پی اشک که آید به مزارم
شمعی که ندانم ز کدام انجمن آمد
باید ز رقیبان سخنی گفت به ناچار
تا لعل سخن گستر او در سخن آمد
پیمانه پی تو به بسی بشکنم اما
وقتی که ز پی ساقی پیمان شکن آمد
شرمنده (سحاب) از قدو رخسار تو گردد
هر جا به میان قصه ی سرو و سمن آمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.