هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حسرت، درد عشق و تنهایی سخن می‌گوید. شاعر از رازداری در عشق، ناله‌های دل، جفای معشوق و آرزوی انحصار در عشق می‌گوید. همچنین اشاره‌ای به ناامیدی و ترس از فراموشی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، دردهای عاطفی و مفاهیم عمیق احساسی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری بالاتر است.

شمارهٔ ۱۴۴

خواهم که کسم با خبر از راز نباشد
گر اشک من و عشق تو غماز نباشد

گفتی که پشیمان شدم از کشتن عشاق
مسکین من اگر این سخن از ناز نباشد

پیراهن عشق کس از آغاز نکردند
گر عشق بد انجام خوش آغاز نباشد

بی او سحری نیست که با مرغ سحر گاه
مرغ دلم از ناله هم آواز نباشد

چون هیچکسم نیست شریک غمت ای کاش
در عشق توام نیز کس انباز نباشد

با سنگ جفای تو خوشم ورنه بهانه است
کز بام توام قوت پرواز نباشد

روزی که کشد خنجر کین بر همه ترسم
در فکر من آن دلبر طناز نباشد

باشد در غمهای جهان باز برویم
روزی که در دیر مغان باز نباشد

یکدم بنشین پیش (سحاب) ای سگ کویش
گر در خور او این همه اعزاز نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.