هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جفای معشوق می‌گوید. او از ضعف خود و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که حتی تلاش‌های معشوق برای تسلای دل دیگران، به او آسیب زده است. شاعر از حسرت و ناامیدی می‌گوید و در نهایت به سکوت و خموشی پناه می‌برد، زیرا هیچ چاره‌ای جز تحمل جور معشوق ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت، جفا و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۵

دل بود چو دور از در خویشم به جفا کرد
کز ضعف در آن کوی به جا ماند و به جا کرد

ز آن روی خطش را نبود آفتی از پی
کاین سبزه ی تر نشو و نما ز آب بقا کرد

از بهر تسلای دل غیر مرا کشت
مقصود وی و مطلب ما هر دو روا کرد

صد تیر پی کشتنم افگند ولی من
بسمل شدم از حسرت تیری که خطا کرد

جز اینکه خموشی بودم پیشه چه چاره
چون چاره ی جور تو نه نفرین نه دعا کرد

تنها نه همین درد (سحاب) از تو نشد به
آن درد کام است که لعل تو دوا کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.