هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و جفای معشوق می‌نالد و از اشک‌هایی که به یاد او ریخته می‌شود، یاد می‌کند. همچنین، به بهای ناچیز زندگی بدون عشق اشاره دارد و از غمزه‌های تند معشوق به عنوان تیرهای غم یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۴۶

یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند
و گر شراب به جام من از سبو ریزند

چه باده ها که بشوق تو از سبو به قدح
کنند و از قدحش باز در سبو ریزند

بهای می چو نباشد به کوی باده فروش
سزد که از پی این آب آبرو ریزند

کراست جرأت پرسش به محشر از خونی
که تیر غمزه ی ترکان تندخو ریزند

نماند در گل او رنگ و بو که رنگی نیست
در آن سرشک که از یاد روی او ریزند

خبر دهید بدلها (سحاب) آن خونها
که از جفای وی از دیده ها فرو ریزند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.