هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، رنجهای عاشقانه، ناامیدی و بیوفایی سخن میگوید. شاعر از درد دوری از معشوق، وعدههای بیپایه و انتقامجویی مینالد و اشاره میکند که عشق واقعی نادر است و بسیاری تنها ادعای وفاداری دارند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد یا باعث سردرگمی آنها شود. همچنین، برخی از مضامین مانند انتقام و مرگ نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.
شمارهٔ ۱۵۶
نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد
باید نخست گوش به این داستان نداد
فردا نوید وصل به عشاق داده بود
امشب عبث نبود که مرگم امان نداد
دارد به انتقام کی این دشمنی به من
هرگز ز مهر کام مرا آسمان نداد
بسیار کس که نام وفا برد بر زبان
اما کسی نشانی از این بی نشان نداد
دانی ز جور خویش که را داد ایمنی
او را که از نگاه نخستین امان نداد
باید نخست گوش به این داستان نداد
فردا نوید وصل به عشاق داده بود
امشب عبث نبود که مرگم امان نداد
دارد به انتقام کی این دشمنی به من
هرگز ز مهر کام مرا آسمان نداد
بسیار کس که نام وفا برد بر زبان
اما کسی نشانی از این بی نشان نداد
دانی ز جور خویش که را داد ایمنی
او را که از نگاه نخستین امان نداد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.