هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی خود از رسیدن به کمال معنوی و عشق حقیقی سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که علیرغم تلاش‌هایش، اثری از دین در دلش نمی‌بیند و از کفر خود نیز راضی نیست. شاعر از عشق به معشوق الهی سخن می‌گوید و اظهار می‌دارد که تا زمانی که از خود بیزار است، به وصال معشوق نخواهد رسید. او از مستی عشق و بی‌خبری از دنیا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هرگز از این حالت هشیار نخواهد شد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند ناامیدی، جستجوی معنویت و عشق الهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵

گر در صف دین داران دین دار نخواهم شد
از بهر چه با رندان در کار نخواهم شد

شد عمر و نمی‌بینم از دین اثری در دل
وز کفر نهاد خویش دین‌دار نخواهم شد

کی فانی حق باشم بی قول اناالحق من
کز عشق چو مشتاقان بردار نخواهم شد

دانم که نخواهم یافت از دلبر خود کامی
تا من ز وجود خود بیزار نخواهم شد

ای ساقی جان می‌ده کاندر صف قلاشان
این بار چو هر باری بی‌بار نخواهم شد

از یک می عشق او امروز چنان مستم
کز مستی آن هرگز هشیار نخواهم شد

تا دیده خیال او در خواب همی بیند
از خواب خیال او بیدار نخواهم شد

هرچند که عطارم لیکن به مجاز است این
بی عطر سر زلفش عطار نخواهم شد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.