۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳

خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد
گردش گوی خور از لطمه ی چوگان تو باد

نرسد پای وجودت چو بر اقلیم وجوب
برتر از کون و مکان عالم امکان تو باد

در حریم حرم عیش و طرب مهر و سپهر
دایم این مجمر و آن مجمره گردان تو باد

ماه از شمع وثاق تو پی کسب ضیا
همچو شمع فلک از شمسه ی ایوان تو باد

آب سرچشمه ی حیوان چو بود خاک درت
خضر لب تشنه ی سرچشمه ی حیوان تو باد

نه فلک در صدف آید به محیط کرمت
هر یکی پر گهر از قطره ی احسان تو باد

گلشن عیش بود بزم می و روی نگار
ز آن دو گلشن گل مقصود به دامان تو باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.