هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از دوری معشوق و زخم‌های عشق متحمل شده است. او از غم‌هایش مانند غریبی دور از وطن یاد می‌کند و هر رنجی را به پای معشوق نسبت می‌دهد. شاعر همچنین از رازداری و شرمندگی خود در بیان احساسات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۶۶

هر غم که جدا از دل غمگین من آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد

هر خار که در بادیه ی عشق تو سر زد
آبش همه از آبله ی پای من آمد

صد داغ بدلها بنهد روز قیامت
هر زخم که از تیغ تو زیب کفن آمد

گر سحر نگاهش نبود کی رود از تن
هر جا که ز اعجاز لب او به تن آمد

راز تو که از دل به زبانم نگذشته است
یارب ز چه افسانه به هر انجمن آمد

شرمنده به هنگام سخن همچو (سحاب) است
در دور لبت هر که ز اهل سخن آمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.