هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی شکوه از بیداد فلک و ناامیدی از یاری دیگران دارد، اما در عین حال عشق را به عنوان تنها پناهگاه و معنی زندگی می‌ستاید. همچنین به قدرت و شکوه عشق اشاره می‌کند که با وجود بی‌خانمانی، معمورتر از همه مملکت‌هاست. در پایان، شعر به فتحعلی شاه اشاره می‌کند که همیشه در دام بلا گرفتار است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و پیچیده‌ای است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین اشاره به مفاهیم مانند بیداد فلک و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۳

چندیست فلک را سر بیداد نباشد
داند که تو را حاجت امداد نباشد

از ساحت گلزار کس این فیض نیابد
این منزل خوش خانه ی صیاد نباشد

معمورتر از مملکت عشق ندیدم
با آن که در او خانه ی آباد نباشد

بردار زرخ پرده چرا صنع خدایی
بی پرده از آن حسن خداداد نباشد

در معرض پرسش چو بر آرند به حشرم
جز عشق توام حرف دگر یاد نباشد

از رشک کسی خاطر ناشاد ندارم
دانم که از او هیچ دلی شاد نباشد

باشد به درداور فریاد رسش را
آن به که (سحاب) از تو به فریاد نباشد

خاقان جهان فتحعلی شاه که هرگز
از دام بلا خصم وی آزاد نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.