هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناپایداری دنیا و بی‌اعتباری آن می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های گذرا و دام‌های دنیوی که برای انسان‌های آزاده گسترده شده، سخن می‌گوید. همچنین، به انتقاد از ریاکاری و تظاهر در لباس زهد و تقوا اشاره می‌کند. در نهایت، شعر به ستایش پادشاهی (فتحعلی شاه) می‌پردازد که ستارگان برای نثار سبحه و سجاده‌اش می‌درخشند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، انتقادهای اجتماعی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و فرهنگی نیاز به دانش پیش‌زمینه دارد.

شمارهٔ ۱۷۴

روزی که از سبو به قدح باده خواستند
اسباب زندگی همه آماده خواستند

چون دل کسی به نقش و نگار جهان نیست
نقش جمال لاله رخان ساده خواستند

دادند پیچ و تاب به گیسوی دلبران
دامی برای مردم آزاده خواستند

آن خرقه را که طالب تذویر بافتند
در قید دلق و سجه و سجاده خواستند

از ما به کوی دوست که بیش از دو گام نیست
هر سو به اختلاف بسی جاده خواستند

دادند جلوه در پر پروانه شمع را
خاکسترش به باد فنا داده خواستند

بستند بر میان تیغ و (سحاب) را
بر خاک و خون چو صید شه افتاده خواستند

خاقان دهر فتحعلی شه که انجمش
بهر نثار سبحه و سجاده خواستند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.