۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۷

دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند
شاید از درد گرفتاران خبردارت کند

دلبری بایست هر جائی تو را تا هر زمان
با خبر از اضطراب رشک اغیارت کند

گربیاری تاب در آئینه بنگر روی خویش
تا چو من زین نیکوان، حسن تو بیزارت کند

گر تو را این است دل باید نگار پر فنی
تا به هر ساعت هزاران عشوه در کارت کند

گاهگاهی گوش بر افغان بیداران کنی
گر فغان دل شبی از خواب بیدارت کند

عاقبت پاداش آن جوری که کردی با (سحاب)
سخت میترسم بروز خود گرفتارت کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.