هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و اشتیاق به معشوق و رنجهای ناشی از دوری سخن میگوید. شاعر از آتش غیرت، گلاب میسازد و از اشکهایش عالمی را خراب میکند. او به دنبال وصال است و از نقابهای عاشقانه و زیبایی پنهان معشوق میگوید. طبیعت پرتلاطم دلش را به سنبل پرپیچوتاب تشبیه میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۷۸
گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد
برای آن گل عارض گلاب می سازد
به یاد محفل وصلت که می کند محکم
سرشک من همه عالم خراب می سازد
بکام زهر مکافات خواهدم عمری
دمی زخویشم اگر کامیاب می سازد
مگو که بی خودی ما نقاب دیده ی ماست
چرا جمال نهان در نقاب می سازد
زبس که تاب ندارد (سحاب) طبع دلم
از آن به سنبل پر پیچ و تاب می سازد
برای آن گل عارض گلاب می سازد
به یاد محفل وصلت که می کند محکم
سرشک من همه عالم خراب می سازد
بکام زهر مکافات خواهدم عمری
دمی زخویشم اگر کامیاب می سازد
مگو که بی خودی ما نقاب دیده ی ماست
چرا جمال نهان در نقاب می سازد
زبس که تاب ندارد (سحاب) طبع دلم
از آن به سنبل پر پیچ و تاب می سازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.