هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجش شاعر سخن میگوید، جایی که مدعیان در کمین هستند و مهر شاعر به معشوق یقین شده است. شاعر از داغ عشق و غلامی معشوق میگوید و اشاره میکند که زیبایی معشوق باعث حیرت دیگران شده است. همچنین، شاعر از تأثیر زلف و روی معشوق بر دل و دین مردم سخن میگوید و از غم و رنجش خود در این راه مینالد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات و استعارههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۸۰
مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند
آه که مهر مرا با تو یقین کرده اند
داغ غلامیش را من بدل خویش جا
داده ام و خسروان زیب جبین کرده اند
رخ زمی سرخ کن سرخ بر غم سپهر
خاصه که از سبزه سبز روی زمین کرده اند
برهمنان گشته اند گرنه از این بت خجل
از چه بتانرا چنین گوشه نشین کرده اند
مملکت حسن را چون تو نیامد شهی
گرچه بس این مملکت زیر نگین کرده اند
از دل و دین کسی نیست نشانی زبس
زلف و رخت خلق را بیدل و دین کرده اند
سنبل پر چین او هر دو زغیرت (سحاب)
خون بدل آهوی چین کرده اند
آه که مهر مرا با تو یقین کرده اند
داغ غلامیش را من بدل خویش جا
داده ام و خسروان زیب جبین کرده اند
رخ زمی سرخ کن سرخ بر غم سپهر
خاصه که از سبزه سبز روی زمین کرده اند
برهمنان گشته اند گرنه از این بت خجل
از چه بتانرا چنین گوشه نشین کرده اند
مملکت حسن را چون تو نیامد شهی
گرچه بس این مملکت زیر نگین کرده اند
از دل و دین کسی نیست نشانی زبس
زلف و رخت خلق را بیدل و دین کرده اند
سنبل پر چین او هر دو زغیرت (سحاب)
خون بدل آهوی چین کرده اند
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.