هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از بیمهری معشوق و دردهای عاشقی مینالد و اشاره میکند که با وجود تمام رنجها، هنوز دل به عشق بسته است. همچنین، از بیعدالتی و ستم معشوق و غمهای پنهان عاشق میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ستم ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۹۰
از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز
دل برده ای ز دست و کنی قصد جان هنوز
از سنگ پاسبان دگر پیکر تو ریش
سنگ جفا تو را به کف پاسبان هنوز
دل در فغان ز دست ستم پیشه ای چو خود
هر لحظه خلقی از ستمت در فغان هنوز
آن دشمنی که با تو تواند نمی کند
آگه نئی زحال و دل دوستان هنوز
در زیر بار عشق مرو همچو من که نیست
دوش تو را تحمل بار گران هنوز
با آنکه همچون من شده راز دل تو فاش
دل میبری زکف به نگاه نهان هنوز
زآه (سحاب) ای بت نامهربان به تو
او مهربان شده است و تو نامهربان هنوز
دل برده ای ز دست و کنی قصد جان هنوز
از سنگ پاسبان دگر پیکر تو ریش
سنگ جفا تو را به کف پاسبان هنوز
دل در فغان ز دست ستم پیشه ای چو خود
هر لحظه خلقی از ستمت در فغان هنوز
آن دشمنی که با تو تواند نمی کند
آگه نئی زحال و دل دوستان هنوز
در زیر بار عشق مرو همچو من که نیست
دوش تو را تحمل بار گران هنوز
با آنکه همچون من شده راز دل تو فاش
دل میبری زکف به نگاه نهان هنوز
زآه (سحاب) ای بت نامهربان به تو
او مهربان شده است و تو نامهربان هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.