هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و جفای معشوق خود رنج میبرد. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی، از غم و اندوه خود میگوید و امید به بخشش و وصال را حفظ کرده است. او از عشق، فراق، و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید و با اشاره به طبیعت و عناصری مانند گل و بلبل، عمق احساسات خود را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۸۹
مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز
جان رفته و نرفته غم او زجان هنوز
با آنکه خاک شد تنم از دست آسمان
دست جفاز من نکشد آسمان هنوز
دانی مگر که حسن تو زایل نشد ز خط
کز عاشقان خود گذری سر گران هنوز
چندی اگر چه پیرو زاهد شدم زجهل
دارم امید عفو ز پیر مغان هنوز
عادت نگر که محفل وصل است و بزم عیش
جانم به ناله است و دلم در فغان هنوز
شد عمر و شکوه ات به لب اما نگفته ام
از سر گذشت جور تو یک داستان هنوز
اول به تیغ عشق تن من به خون تپید
ترکی نبسته تیغ جفا در میان هنوز
آن روز گشت بلبل گلزار عشق دل
کر گل نبود نام و زبلبل نشان هنوز
دست تو چون بدامن آن گل رسد (سحاب)؟
ننهاده پا به گلشن او باغبان، هنوز
جان رفته و نرفته غم او زجان هنوز
با آنکه خاک شد تنم از دست آسمان
دست جفاز من نکشد آسمان هنوز
دانی مگر که حسن تو زایل نشد ز خط
کز عاشقان خود گذری سر گران هنوز
چندی اگر چه پیرو زاهد شدم زجهل
دارم امید عفو ز پیر مغان هنوز
عادت نگر که محفل وصل است و بزم عیش
جانم به ناله است و دلم در فغان هنوز
شد عمر و شکوه ات به لب اما نگفته ام
از سر گذشت جور تو یک داستان هنوز
اول به تیغ عشق تن من به خون تپید
ترکی نبسته تیغ جفا در میان هنوز
آن روز گشت بلبل گلزار عشق دل
کر گل نبود نام و زبلبل نشان هنوز
دست تو چون بدامن آن گل رسد (سحاب)؟
ننهاده پا به گلشن او باغبان، هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.