۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۷

تا پیر می فروش چه آمد سعادتش
کآمد سعادت ابدی در ارادتش

دل را که چون شهید جفا کرد تا بحشر
در حق من قبول نباشد شهادتش

ما معصیت بقصد ریا خود نمیکنیم
تا شیخ را چه قصد بود از عبادتش

اکنون شدم هلاک بیا بر مزار من
بیمار خویش را که نکردی عیادتش

با پیر ما کسی که نبودش ارادتی
هر طاعتی که کرد بباید اعادتش

هر کشته ای که روز جزا دامنش گرفت
گردید بی نصیب ز اجر شهادتش

چندیست کرده ترک دل آزاری (سحاب)
کآزار تازه ای رسد از ترک عادتش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.