هوش مصنوعی: این شعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و ناپایداری زیبایی‌ها شکوه می‌کند. شاعر از خارهایی که در گلستان معشوق روئیده اظهار تأسف می‌کند و از آه دل که آینه‌ی معشوق را تار کرده، سخن می‌گوید. همچنین، از ناپایداری بهار و زیبایی‌های آن یاد می‌کند و از پنهان شدن مهر معشوق در غبار خط‌های چهره‌اش ابراز اندوه می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۱۷

ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف
آورده خار گلبن حسنت به بار حیف

از بس حذر نکردیم از آه دل کنون
از دود آهم آئینه ات گشته تار حیف

شد غنچه ی لب و گل رویت نهان ز خط
زان غنچه صد دریغ وز آن گل هزار حیف

آمد به بار گل بسی آری، در این چمن
بیش از دو روز لیک نماند به بار حیف

باشد اگر چه فصل بهار از پی خزان
لیک این خزان نباشدش از پی بهار حیف

تا جیش خط به عرصه ی حسن تو تاخته است
پنهان شده است مهر رخت در غبار حیف

پوشید از (سحاب) ز بس رخ کنون تو را
زیر سحاب خط شده ماه عذار حیف
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.