۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۷

ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف
آورده خار گلبن حسنت به بار حیف

از بس حذر نکردیم از آه دل کنون
از دود آهم آئینه ات گشته تار حیف

شد غنچه ی لب و گل رویت نهان ز خط
زان غنچه صد دریغ وز آن گل هزار حیف

آمد به بار گل بسی آری، در این چمن
بیش از دو روز لیک نماند به بار حیف

باشد اگر چه فصل بهار از پی خزان
لیک این خزان نباشدش از پی بهار حیف

تا جیش خط به عرصه ی حسن تو تاخته است
پنهان شده است مهر رخت در غبار حیف

پوشید از (سحاب) ز بس رخ کنون تو را
زیر سحاب خط شده ماه عذار حیف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.