۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۹

خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک
گاهی پس از هلاکم اگر بگذرد به خاک

شد چاک سینه ی فلک از آه بترس
آهی که بر فلک رود از سینه های چاک

ای روز من زدست تو چون طره ی تو تار
وی عشق من به روی تو چون دامن تو پاک

از دیده اشک من زغمت رفته تا سمک
وز سینه آهم از ستمت رفته تا سماک

هر لحظه بیشتر شود آهم ز درد تو
این است هر دمم اثر آه دردناک

اندیشه داشتم که جدا سازدم ز دوست
اکنون مرا زدشمنی آسمان چه باک

هر شامگه (سحاب) به تقبیل خاک پاش
از اوج چرخ مهر در افتد به روی خاک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.