۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۳

ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ ستم
با آن که دارد ایمنی صیدی که باشد در حرم

مهر رخت خلوت گزین آنجا که بنایی جبین
پیدا که خورشید از زمین آنجا که بگذاری قدم

گاهی از آن صفر دهان گاهی از آن موی میان
داری وجود عاشقان معدوم از چندین عدم

بستان حسن نیکوان آرد نهالش کام جان
عشق تو در آن بوستان نخلی ست بارش رنج و غم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.