هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و غم عشق می‌گوید و بیان می‌کند که در غم خود غرق شده و به دیگران توجهی ندارد. او تفاوت خود را با زاهدان در صداقت و انکار نکردن اعمال خود می‌داند. همچنین، از ناتوانی در تحمل دوری یار و بی‌خبری از حال دل بیمارش می‌نالد. شاعر در پایان اشاره می‌کند که از چرخ و اغیار شکایتی ندارد و تنها به یار خود می‌اندیشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۴۲

در هجر تو پروای دل زار ندارم
من در غم خویشم به کسی کار ندارم

دانی که میان من و زهاد چه فرق است؟
فرقی که من از کار خود انکار ندارم

گربار به اغیار دهی گر نروم من
زین گونه که من طاقت این کار ندارم

خاموشی من پیش تو از راه ادب نیست
حرفی که کنم جرأت اظهار ندارم

منصور صفت پرده زکار خود ازین پس
بردارم و اندیشه ای از دار ندارم

آن نرگس بیمار ز خود بی خبرم ساخت
چندان که خبر از دل بیمار ندارم

بی رخصت من کس به چمن نامد و اکنون
اذن نگه از رخنه ی دیوار ندارم

جایی که توان کرد (سحابا) گله از یار
من شکر ز چرخ و گله ز اغیار ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.