۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۳

گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم
روز وصلش دردم افزون شد ندانم چون کنم؟!

تا زرنگ زرد من ظاهر نگردد درد من
روی خود از اشک گلگون هر زمان گلگون کنم

شمه ای از حسن یار و عشق خود یابم چو گوش
بر حدیث لیلی و افسانه ی مجنون کنم

خون شد از گردون دل من لیک دارم خویش را
شادمان تا زین سبب خون در دل گردون کنم

می توانم کرد کین غیر را از دل برون
گر توانم مهر جانان را ز دل بیرون کنم

می توان ز افسون پری را کرد با خود رام لیک
آن پری رامم نگردد گر هزار افسون کنم

از قد موزون نشاید کرد منع من (سحاب)
طبع من موزون و من ترک قد موزون کنم؟!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.