هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه وصال معشوق نه‌تنها درد او را درمان نکرد، بلکه بر آن افزود. او از اشک‌های گلگون و دل‌آزرده‌اش می‌گوید و به داستان‌های عاشقانه‌ای مانند لیلی و مجنون اشاره می‌کند. شاعر همچنین از ناتوانی در فراموشی معشوق و رام کردن دلش سخن می‌گوید و در نهایت، از تناسب طبع خود با قد موزون معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۵۳

گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم
روز وصلش دردم افزون شد ندانم چون کنم؟!

تا زرنگ زرد من ظاهر نگردد درد من
روی خود از اشک گلگون هر زمان گلگون کنم

شمه ای از حسن یار و عشق خود یابم چو گوش
بر حدیث لیلی و افسانه ی مجنون کنم

خون شد از گردون دل من لیک دارم خویش را
شادمان تا زین سبب خون در دل گردون کنم

می توانم کرد کین غیر را از دل برون
گر توانم مهر جانان را ز دل بیرون کنم

می توان ز افسون پری را کرد با خود رام لیک
آن پری رامم نگردد گر هزار افسون کنم

از قد موزون نشاید کرد منع من (سحاب)
طبع من موزون و من ترک قد موزون کنم؟!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.