هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و امیدهای بربادرفته خود می‌گوید. او از وفاداری خود سخن می‌گوید اما از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. با وجود تمام رنج‌ها و ناامیدی‌ها، هنوز هم امیدوار است که روزی معشوق به او بازگردد.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و ناامیدی ممکن است برای نوجوانان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۵۷

پیغام تو را گر همه دل بود بریدم
یک بار نگفتم که ندامت نکشیدم

سنگ ستم هیچ کس این ذوق ندارد
بسیار زهر گوشه ی دیوار پریدم

در مجلس اغیار ندانم به که بودی
هر گه سخن مهر و وفا از تو شنیدم

از بس که به امید تو هر روز نشستم
تا شام در این راه به وصلت نرسیدم

امروز ز امیدم همه آنست که گوید
روزی که زوصل تو شود قطع امیدم

دیگر به چه امید شوم زنده به محشر؟
کم نیست (سحاب) آنچه بیک عمر کشیدم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.