هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جفا و بیداد معشوق شکایت دارد، اما همچنان به عشق و وفاداری پایبند است. شاعر به دنبال رهایی از دردهاست، اما در عین حال، خود را در دام عشق گرفتار می‌بیند. او از خداوند طلب رحمت و نجات می‌کند، اما عشق به معشوق او را به سمت پذیرش رنج‌ها سوق می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۵۹

کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم
بین چها می کشم از یار و چها میخواهم

از خدا بر کف او تیغ جفا می خواهم
راحت خلق خدا را زخدا میخواهم

بس که خواهم که به آمیزش کس خو نکنی
خویش را هم ز تو پیوسته جدا میخواهم

گر چه بیداد بتان کشت مرا لیک ای دل
داد خود را ز تو در روز جزا میخواهم

بس دگر باره مرا شوق گرفتاری توست
خویشتن را ز کمند تورها میخواهم

ساده خواهم لبت از سبزه ی خط آری دور
خضری را زلب آب بقا میخواهم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.