هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و عشق ناکام خود می‌گوید. او با وجود سکوت، احساسات عمیقی دارد و از بی‌عدالتی و ناتوانی خود در برابر این عشق شکایت می‌کند. امید به وصال و درمان درد هجران در آینده نیز در ابیات دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات بیانگر درد و رنج عاطفی هستند که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۶۱

چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن دارم
که با او در میان از هر نگاهی صد سخن دارم

مرا نه طاقتی در دست و نه خویی به بیدادی
نمیدانم علاجش چیست این دردی که من دارم

شود روزی که پرسد از تو خون خلق و من پوشم
نهانی زخمهایی را که در زیر کفن دارم

مرا رانند از بزم وصال اغیار و من غافل
که در بزم دل از وصلش هزاران انجمن دارم

نه حسنی کامل و نه بی غم عشقش شکیبائی
فغان از دست این مشکل پسندیها که من دارم

علاج درد هجر امشب به آه صبحدم خواهم
(سحاب) از سادگی تا صبح امید زیستن دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.