۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۲

با خیالت به مراد دل خود در سخنم
آه اگر چرخ جفا پیشه بداند که منم

رشک در عشق به یعقوب مرا وقتی نیست
که رسد بوئی از آن یوسف گل پیرهنم

یابد از خنجر خونریز که ام کشته به حشر
هر که مژگان تو را بیند و خونین کفنم

بهر آزردن من یار پی رنجش غیر
امشب از بهر چه خوانده است در این انجمنم

ترک سر گفته نهادم به رهت پای طلب
زان که سر در ره عشق تو بود بار تنم

بی اثر نیست چو مرغ چمنم ناله (سحاب)
که نه چون مرغ چمن مایل سرو چمنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.