هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و دردهای دلش می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق و طعنه‌های ناصحان شکایت دارد و بیان می‌کند که عشقش چنان عمیق است که حتی با وجود رنج‌های بسیار، از دلش بیرون نمی‌رود. همچنین، او از بی‌عدالتی‌های جهان و جدایی از یار پاکش گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۷۲

چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من
از یک نگه به باد توان داد خاک من

گو یک نظر به چاک گریبان او ببین
ناصح که طعنه زد به گریبان چاک من

هر جا که بود درد و غمی در جهان نجست
جایی دگر به غیر دل دردناک من

تا داندم زاهل هوس مایل من است
آه ار کنند آگهش از عشق پاک من

ماند به تاک چشم من اما به جای اشک
خون جگر مدام تراود ز تاک من

او را به بزم جای و مرا پیش پاسبان
بنگر که غیر با که بود یار پاک من

صد چاک دیگر ار بگشایی مرا ز دل
عشقت نمیرود زدل چاک چاک من

گفتم که؟ گشت باعث قتل (سحاب) گفت
گردون، ولی به سعی من و اشتراک من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.