۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۲

چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من
از یک نگه به باد توان داد خاک من

گو یک نظر به چاک گریبان او ببین
ناصح که طعنه زد به گریبان چاک من

هر جا که بود درد و غمی در جهان نجست
جایی دگر به غیر دل دردناک من

تا داندم زاهل هوس مایل من است
آه ار کنند آگهش از عشق پاک من

ماند به تاک چشم من اما به جای اشک
خون جگر مدام تراود ز تاک من

او را به بزم جای و مرا پیش پاسبان
بنگر که غیر با که بود یار پاک من

صد چاک دیگر ار بگشایی مرا ز دل
عشقت نمیرود زدل چاک چاک من

گفتم که؟ گشت باعث قتل (سحاب) گفت
گردون، ولی به سعی من و اشتراک من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.