هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از دلتنگی، حسرت، و عشق به معشوق سخن میگوید. او از مرغ چمن میخواهد که به آسایش برسد و از رنج اسارت رها شود. همچنین، شاعر به دوستی و دشمنی با دیگران اشاره میکند و از شبهای بیقراری در فراق معشوق یاد میکند. در پایان، او از طایر دل میخواهد که در جایی امن آرام گیرد و از باغ دوستی و گلهای پروردهاش با آب دیده سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت، دشمنی، و فراق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد تا به درستی درک شود.
شمارهٔ ۲۸۱
ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روشن کن
وگر ز آن هم نهای خرسند یاد از حسرت من کن
پی آسایش ای مرغ چمن در دام مسکن کن
شوی هرگه که دل تنگ از اسیر یاد گلشن کن
به آن حالم که در دل داشت شوق دیدنش عمری
کنون ای همدم از بالین من برخیز و شیون کن
به کیش دوستی منع رقیبان غایتی دارد
که می گوید تمام خلق را با خویش دشمن کن
به رغم من به بزم غیر شبها تا سحر ماندی
به رغم غیر هم گاهی نگاهی جانب من کن
گر از سنگ جفا ای طایر دل ایمنی خواهی
به هر بامی که بینی عزتی داری نشیمن کن
به باغ دوستی هر گل کز آب دیده پروردی
(سحاب) از دیده مانند منش اکنون به دامن کن
وگر ز آن هم نهای خرسند یاد از حسرت من کن
پی آسایش ای مرغ چمن در دام مسکن کن
شوی هرگه که دل تنگ از اسیر یاد گلشن کن
به آن حالم که در دل داشت شوق دیدنش عمری
کنون ای همدم از بالین من برخیز و شیون کن
به کیش دوستی منع رقیبان غایتی دارد
که می گوید تمام خلق را با خویش دشمن کن
به رغم من به بزم غیر شبها تا سحر ماندی
به رغم غیر هم گاهی نگاهی جانب من کن
گر از سنگ جفا ای طایر دل ایمنی خواهی
به هر بامی که بینی عزتی داری نشیمن کن
به باغ دوستی هر گل کز آب دیده پروردی
(سحاب) از دیده مانند منش اکنون به دامن کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.