۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۲

کس نگفت ای دل به این لیلی و شان نظاره کن
همچو مجنون خویش را بر کوه و دشت آواره کن

سینه ی او را زچاک پیرهن نظاره کن
همچو جیب جان من ناصح گریبان پاره کن

یا دلم را طاقتی یا رب کز آن بر ناید آه
یا دلش را نرم از آهم چو سنگ خاره کن

یا مکش هر ساعتی صد بار ما را یا به ما
آنچه خواهی کرد از جور و جفا یک باره کن

سخت پر خون گشته دل در سینه ام ای دیده باز
چاره ای از گریه در کار دل بیچاره کن

یک نظر بنمای آن چاک گریبان را به خلق
ور گریبانی ببینی تا به دامن پاره کن

تا نیفشانی به دامن پاره ها ی دل (سحاب)
یک نظر چون من به ماه روی آن مه پاره کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.