۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۰

به زلف او همه دلهای دل فگاران بین
به بی قرار دگر جای بی قراران بین

چو بزم وصل بود گو مباد گشت چمن
به جای عارض گل روی گلعذاران بین

به بی وفائی یار و به بی ثباتی عمر
گواه عهد گل و موسم بهاران بین

به گلشن آی و ز شوق عذار همچو گلت
هزار ناله زهر گوشه از هزاران بین

اگر ندیده ای از زلف خویش تیره تری
به تیره روزی ما تیره روزگاران بین

وفاست چون گنه ما خوشست عفو اما
به زیر تیغ امید گناه کاران بین

جدا ز ماه رخ آن نگار همچو سحاب
روان ز چشم (سحاب) اشک همچو باران بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.