هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق و عاشقانه‌ای است که شاعر نسبت به معشوق خود دارد. او از تأثیرات عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید، از جمله احساس مستی، درد، و گاهی اوقات رهایی. شاعر از این که عشق او را به سمت‌های مختلف می‌کشاند، از جمله به سوی بازار، زحمتگاه اغیار، و خلوتگاه اسرار، سخن می‌گوید. در نهایت، او از این که عشق او را به سمت عطار (شاید اشاره به عطار نیشابوری) می‌کشاند، صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم خاص عرفانی و ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۸

هر زمان عشق تو در کارم کشد
وز در مسجد به خمارم کشد

چون مرا در بند بیند از خودی
در میان بند زنارم کشد

دردییی بر جان من ریزد ز درد
پس به مستی سوی بازارم کشد

گر ز من بد مستییی بیند دمی
گرد شهر اندر نگونسارم کشد

ور ز عشق او بگویم نکته‌ای
از سیاست بر سر دارم کشد

چون نماند از وجودم ذره‌ای
بار دیگر بر سر کارم کشد

گه به زحمتگاه اغیارم برد
گه به خلوتگاه اسرارم کشد

چون به غایت مست گردم زان شراب
در کشاکش پیش عطارم کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.