۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۰

گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟
گفتا: به درد عشق نکویان شکیب کو؟

خوش محفلی که باده ی ناب از سبوبه جام
ریزی بدست خویش و نپرسی رقیب کو؟

زاهد مرا به ترک تو هر دم دهد فریب
یک جلوه زان شمایل زاهد فریب کو؟

هر ناکسی به کوی وی آمد بگفت کیست؟
هر بیدلی که رفت نگفت آن غریب کو؟

ای غیر اگر بدوری او سالها زیم
خوشتر از اینکه از تو بپرسم حبیب کو؟

آن خسته قدر لذت درد (سحاب) یافت
کز درد جان سپرد و نگفتا طبیب کو؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.