هوش مصنوعی: این متن یک شعر غنایی و عاشقانه است که در آن شاعر از دردها و رنج‌های خود سخن می‌گوید. او از تقدیر و بخت ناسازگار خود شکایت دارد و از عشق و محرومیت‌هایش می‌نالد. شاعر از زندگی ناعادلانه و ناملایمات آن گله می‌کند و از خداوند یا تقدیر می‌خواهد که یا رحمی به او کند یا او را به کلی نابود سازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و شکایت از زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۲۹۱

در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم مده
یا آن که از فریاد من رحمی به صیادم مده

یا در مکافات خوشی ای بخت ناشادم مکن
ورزان که یک سان میکنی چون خاک بر بادم مده

در رهگذار خویشتن با خاک یک سانم مکن
یا آن که از عیش جهان هرگز دل شادم مده

دادی پی دل بردنم گرداد خلقی داد من
بهر فریب دیگران چون دل زکف دادم مده

من کرده ام ای هم آشیان خو با اسیری، آگهی
از ذوق بال افشانی مرغان آزادم مده

زآن شوخ شیرین لب ز من محروم تر نبود کسی
ای همنشین تسکین دل از حال فرهادم مده

تا چون (سحاب) از زخم تو نومید باشد مدعی
گر نالم از بیدادت ای بیدادگر دادم مده
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.