هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سحاب، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، درد عشق و جدایی را بیان می‌کند. شاعر از ویرانی دل‌ها در عشق، سختی‌های راه رسیدن به معشوق، و ناامیدی از وفاداری او سخن می‌گوید. همچنین، تضاد بین زهد و می‌نوشی را به تصویر می‌کشد و در نهایت، از صبر در برابر جور معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و تضادهای عرفانی ممکن است نیاز به بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۲۹۹

غم عشق تو را دلهای ویران خانه بایستی
که آن گنج است و جای گنج در ویرانه بایستی

به آسانی نشاید زین دوره پی برد بر مقصد
ره دیگر میان کعبه و بتخانه بایستی

به دل دادند شوق و ناله این را سوختن آن را
که گل را عندلیب و شمع را پروانه بایستی

سر زلف دلاویز بتی زان دام دلها شد
که زنجیری به پای این دل دیوانه بایستی

به یاد افسانه ی مهر و وفا دارم بسی اما
تو را ای بی وفا گوشی بر این افسانه بایستی

به ترک باده پیمان بسته ام با زاهد و اکنون
برای امتحان من یکی پیمانه بایستی

نبایستی که زاهد پی برد نشئه صهبا
و گرنه در جهان هر مسجدی میخانه بایستی

(سحاب) از کوی او گیرم ز جور مدعی رفتم
از او یک لحظه بایستی صبوری یا نه بایستی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.