هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و دل‌بستگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آینه، خورشید، و کشتی، احساسات خود را بیان می‌کند. او از کینه‌های دنیا و ناپاکی‌های آن گلایه دارد، اما در دل خود گنجینه‌ای از عشق دارد. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند صفای باطن، فقر معنوی، و ارزش واقعی عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۰۰

ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای
آرد مگر در آینه رویت قرینه ای

مایل برحم شد فلک کینه جو به من
با من ولی هنوز تو در فکر کینه ای

خورشید اگر چه شاه سپهر است لیک هست
در خیل بندگان کمینت کمینه ای

اهل هوس چو ما بتو مایل ولی کجا
دارد صفای آینه هر آبگینه ای؟

عالم ز اشکم ار شده ویران ترا چه غم
از اینکه ایمن است ز طوفان سفینه ای

اندیشه ای ز مفلسیم نیست تا مراست
از گنج عشق در دل ویران دفینه ای

خوبان بجای زر نستانند در نظم
ورنه (سحاب) دارم از این در خزینه ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.