هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه، رنج هجران، و امید به وصال می‌پردازد. شاعر از درد دوری، بی‌تابی دل، و ترس از فراموشی سخن می‌گوید، اما در عین حال به زیبایی و مهر معشوق اشاره دارد. همچنین، به شکستن پیمان نااهلان و ارزش وفاداری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج هجران و پیچیدگی‌های عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۰۱

آن کز دل خود ندیده باشی
رحم است اگر شنیده باشی

ترسم که زخود گذشته باشم
وقتی به سرم رسیده باشی

یا رب چه بود در او به جز مهر
حسنی که نیافریده باشی؟

بی طاقتی دل ای دل دوست
هنگام وصال دیده باشی

در وصل ز بیم هجر گاهی
در سینه اگر طپیده باشی

از ساغر هجر زهر حرمان
آن روز به خون کشیده باشی

از رشته ی صبر و ناخن شوق
گه دوخته گه دریده باشی

خوش آن که شبی به محفل من
پیمانه ی می کشیده باشی

پیمان (سحاب) و عهد اغیار
این بسته و آن بریده باشی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.