۳۱۴ بار خوانده شده
در عشق به سر نخواهم آمد
با دامن تر نخواهم آمد
بی خویش شدم چنان که هرگز
با خویش دگر نخواهم آمد
از حلقهٔ عاشقان بی دل
یک لحظه بدر نخواهم آمد
تا جان دارم ز عشق جانان
یک ذره به سر نخواهم آمد
در عشق چنان شدم که کس را
زین پس به نظر نخواهم آمد
در سوختگی چو آتشم من
زین سوختهتر نخواهم آمد
چون نیست شدم مرا چه باک است
گر خواهم وگر نخواهم آمد
پر سوخته بادم ار درین راه
چون مرغ به پر نخواهم آمد
عطار مرا حجاب راه است
با او به سفر نخواهم آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
با دامن تر نخواهم آمد
بی خویش شدم چنان که هرگز
با خویش دگر نخواهم آمد
از حلقهٔ عاشقان بی دل
یک لحظه بدر نخواهم آمد
تا جان دارم ز عشق جانان
یک ذره به سر نخواهم آمد
در عشق چنان شدم که کس را
زین پس به نظر نخواهم آمد
در سوختگی چو آتشم من
زین سوختهتر نخواهم آمد
چون نیست شدم مرا چه باک است
گر خواهم وگر نخواهم آمد
پر سوخته بادم ار درین راه
چون مرغ به پر نخواهم آمد
عطار مرا حجاب راه است
با او به سفر نخواهم آمد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.