هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران معشوق مینالد و از درد فراق و بیپاسخی معشوق شکایت میکند. او از طبیب دوا میخواهد اما پاسخ صبر میشنود. شاعر آرزوی دیدار معشوق را حتی در خواب دارد و از جهان به دلیل بیوفایی گله میکند. در پایان، از معشوق میخواهد که بر او رحم کند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و غصه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۵۳
ای خجل از شرم رویت آفتاب
وی ز تاب هجر تو دلها کباب
آتش دل را دوا می خواستم
از طبیب و صبر فرمودم جواب
صبر فرمودی مرا در عاشقی
عشق مشکل صبر گیرد در حساب
در غمت هر چند زاری کرده ام
زان دهن نشنیده ام هرگز جواب
چون میسّر نیست وصلت دلبرا
دولتی باشد گرت بینم به خواب
در جهان ملجاء من درگاه تست
بیش ازین روی از من مسکین متاب
پیر گشت از غصّه دوران دلم
یاد باد آن دولت وقت شباب
چون جهان را جز تو دارایی نبود
از چه رو کردی جهان یک سر خراب
رحم کن بر من که در ایام حسن
رحم بر بیچارگان باشد ثواب
وی ز تاب هجر تو دلها کباب
آتش دل را دوا می خواستم
از طبیب و صبر فرمودم جواب
صبر فرمودی مرا در عاشقی
عشق مشکل صبر گیرد در حساب
در غمت هر چند زاری کرده ام
زان دهن نشنیده ام هرگز جواب
چون میسّر نیست وصلت دلبرا
دولتی باشد گرت بینم به خواب
در جهان ملجاء من درگاه تست
بیش ازین روی از من مسکین متاب
پیر گشت از غصّه دوران دلم
یاد باد آن دولت وقت شباب
چون جهان را جز تو دارایی نبود
از چه رو کردی جهان یک سر خراب
رحم کن بر من که در ایام حسن
رحم بر بیچارگان باشد ثواب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.